5) امکان های پیشروی ما در توسعه
دولت یازدهم و راه توسعه
مهدی معافی
پرسش پیشِروی ما این است که اکنون دولت ما واقعاً و عملاً میتواند در راه توسعه چه راه و استراتژیای برگزیند؟ نظری اجمالی به تاریخ توسعه دو کلانراه را پیش روی ما میگذارد: یک سوی استراتژی توسعهی جامعهی بازار محور در تناسب با نظم جهانی و سرمایهداری جهانی، مثلاً توسعهی صادرات، و سوی دیگر استراتژی توسعه ملی دولتمحور و استقلالطلبانه، مثلاً جایگزینی واردات. یک استراتژی بر هماهنگی با نظم و سرمایهداری جهانی، ایجاد بازار آزاد و حذف مرزها و عوارض و دیگری بر کسب نوعی استقلال ملی، با محوریت دولت، تأکید میکند؛ در این رویکرد توسعهای حمایت از اقتصاد ملی، تولیدات داخلی و وضع عوارض گمرکی به نفع کالاهای داخلی و به ضرر کالاهای خارجی صورت میگیرد. البته اینطور نبوده است که اینها واقعاً بهطور مطلق در دو سر طیف باشند، بلکه مقصود نقطهی تمرکز استراتژی است؛ وگرنه پیدایش بازار آزاد داخلی و یا میزان ارتباط با اقتصاد جهانی نیز ابتدائآً تا حدود بسیاری تابع تصمیمات دولتهای ملی بوده است. اما در زمانهی ما جهانی شدن بهمرور راه دوم را دشوارتر و حتی ناممکن کرده است. راه اول را برخی کشورها در توسعه رفتهاند و برخی هم کامیاب شدند و برخی نیز در این راه شکست خوردهاند؛ کشورهای موفق در توسعه مثل کشورهای آسیای جنوب شرقی و الگوی نسبتاً ناموفقی مثل آرژانتین. سیاستهای این راهبرد کلان را در قالب تعدیل ساختاری، آزادسازی قیمتها، حذف یارانهها و گمرکات و قوانین محدودکنندهی دخالت دولت در اقتصاد، در ایران و سایر کشورهای جهان سوم تجربه کردهایم. گرچه این رویکرد در دولتهای مختلف ما دنبال گردید، اما ما گاه گرایشهایی هم به راهبرد مقابل داشتهایم؛ مثلاً ایجاد صنایع خودروی بزرگ و یا مثلاً رویکرد ما در سیاست خارجی که کوشیده نظم موجود جهانی و قواعد آن را بهطور کامل نپذیرد. استراتژی دوم را هم کشورهایی چون چین طی کردند و بعد به قطبی مهم در اقتصاد جهانی بدل شدند و بازارهای خود را نیز گشودند و اقتصادی فراتر از مرزهای ملی را ایجاد کردند؛ اما علاوه بر کشورهایی که در این راه چندان موفق نبودند، تکیه بر این استراتژی در شرایط جهانی شدن بسیار دشوار شده است.
پیش از هر چیز ما باید از شرایط و لوازم این موفقیتها و شکستها پرسش کنیم؟ باید اینها را مرور میکنیم و در نظر بیاوریم: نظم جهانی موجود چگونه قوام مییابد و نهادهای مقوم آن چگونه عمل میکنند و شیوهی تعامل ما با آنها چگونه باید باشد؟ اگر قرار است که برخی انحصارات صنعتی جهان را بشکنیم (همچون صنایع موشکی و تولید انرژی هستهای)، مسئلهی اقتصادی بودن آنها را چه میکنیم؟ همچنین انحصارات مالی جهانی، انحصارات سایر تکنولوژیها و سایر مکانیزمهای انحصاری دربارهی منابع اولیه را چگونه میخواهیم دریابیم و حل کنیم؟
شرایط تاریخیای که موجب توسعهی کشورها شده است را دریابیم، اینکه فلان کشور در دههی چهل یا نود، در فلان شرایط منطقهای و جهانی راهی در توسعه رفته است، موجب نمیشود که ما اکنون در آغاز قرن بیست و یکم و در عصر جهانی شدن و منطقهی خاورمیانه و کشوری با شرایط ایران، هم بهلحاظ واقعیتهای اقتصادی، و هم آن آرمانهای خاص انقلاب اسلامی، همان راه را در توسعه برویم و ما شکست طرحهای ژاپن اسلامی و الگوی مالزی را دیدهایم؛ اکنون نباید دوباره الگوی چینی یا ترکیهای ما را در چالهی فهم غیرِتاریخی از راه توسعه کند.
سوره اندیشه، شماره72-73، ص 62.