پاتوق سوره

گفت و گوهایی در حاشیه سوره اندیشه

پاتوق سوره

گفت و گوهایی در حاشیه سوره اندیشه

پاتوق سوره
بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

۷ مطلب در اسفند ۱۳۹۲ ثبت شده است

آیا جامعه ایران، جامعه ی سرمایه‌دارانه است؟

روح الله نادری

1- اگرچه تأسیسات اجتماعیِ نظام سرمایه‌داری از سر و کول جامعه‌ی ما بالا می‌رود، اما بررسی رفتارها و تعاملات اجتماعی-اقتصادی مردم نشان می‌دهد که فرهنگ سرمایه‌داری در کشور ما حاکم نشده است. البته این سخن را نباید با ملامت‌ها و سرزنش‌های شرق‌شناس‌مآبانه‌ی روشنفکرانِ اقتصادیِ وطنی عوضی گرفت، و مثلا این مسئله را به روحیه‌ی تنبلیِ مردم ایران یا حاضری‌خوریِ ناشی از درآمدهای نفتی و عدم رواج فرهنگ کار یا نبود آب و گسترش فرهنگ فئودالی و خان‌سالاری و استبداد شرقی یا وجود دولت‌های رانتی متکی به فروش نفت و... نسبت داد. همچنین نباید به تذکرات دلسوزانه‌ی عده‌ای که از گسترش مصرف‌زدگی و سودجویی و دیگر جلوه‌های فرهنگ سرمایه‌داری در کشور شکایت می‌کنند بی‌توجه بود. اگرچه از یک‌سو تأسیسات نظام سرمایه‌داری در کشور گسترده شده است و از سوی دیگر مردم بعضا رفتارهای شبه‌سرمایه‌دارانه از خود بروز می‌دهند اما این دو پدیده‌های کاذبی است که می‌توان آن را به حقیقتی دیگر ارجاع داد

.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۲ ، ۱۶:۲۰
سوره اندیشه

دولت یازدهم و راه توسعه

مهدی معافی

پرسش پیشِروی ما این است که اکنون دولت ما واقعاً و عملاً میتواند در راه توسعه چه راه و استراتژیای برگزیند؟ نظری اجمالی به تاریخ توسعه دو کلانراه را پیش روی ما میگذارد: یک سوی استراتژی توسعهی جامعهی بازار محور در تناسب با نظم جهانی و سرمایهداری جهانی،  مثلاً توسعهی صادرات، و سوی دیگر استراتژی توسعه ملی دولتمحور و استقلال‌‌طلبانه، مثلاً جایگزینی واردات. یک استراتژی بر هماهنگی با نظم و سرمایهداری جهانی، ایجاد بازار آزاد و حذف مرزها و عوارض و دیگری بر کسب نوعی استقلال ملی، با محوریت دولت، تأکید میکند؛ در این رویکرد توسعه‌‌ای حمایت از اقتصاد ملی، تولیدات داخلی و وضع عوارض گمرکی به نفع کالاهای داخلی و به ضرر کالاهای خارجی صورت می‌‌گیرد. البته اینطور نبوده است که اینها واقعاً بهطور مطلق در دو سر طیف باشند، بلکه مقصود نقطهی تمرکز استراتژی است؛ وگرنه پیدایش بازار آزاد داخلی و یا میزان ارتباط با اقتصاد جهانی نیز ابتدائآً تا حدود بسیاری تابع تصمیمات دولتهای ملی بوده است. اما در زمانهی ما جهانی شدن بهمرور راه دوم را دشوارتر و حتی ناممکن کرده است. راه اول را برخی کشورها در توسعه رفتهاند و برخی هم کامیاب شدند و برخی نیز در این راه شکست خوردهاند؛ کشورهای موفق در توسعه مثل کشورهای آسیای جنوب شرقی و الگوی نسبتاً ناموفقی مثل آرژانتین. سیاستهای این راهبرد کلان را در قالب تعدیل ساختاری، آزادسازی قیمت‌‌ها، حذف یارانه‌‌ها و گمرکات و قوانین محدودکنندهی دخالت دولت در اقتصاد، در ایران و سایر کشورهای جهان سوم تجربه کردهایم. گرچه این رویکرد در دولت‌‌های مختلف ما دنبال گردید، اما ما گاه گرایشهایی هم به راهبرد مقابل داشتهایم؛ مثلاً ایجاد صنایع خودروی بزرگ و یا مثلاً رویکرد ما در سیاست خارجی که کوشیده نظم موجود جهانی و قواعد آن را بهطور کامل نپذیرد. استراتژی دوم را هم کشورهایی چون چین طی کردند و بعد به قطبی مهم در اقتصاد جهانی بدل شدند و بازارهای خود را نیز گشودند و اقتصادی فراتر از مرزهای ملی را ایجاد کردند؛ اما علاوه بر کشورهایی که در این راه چندان موفق نبودند، تکیه بر این استراتژی در شرایط جهانی شدن بسیار دشوار شده است.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۲ ، ۱۲:۱۶
سوره اندیشه

طرح مسئله‌ی خیال در هنر

محمد بلوریان

اشــاره

درست است که در دنیای امروز هر چیزیی جز همین تعیّنی که می‌بینیم مهمل گذاشته می‌شود اما گاهی به‌واسطه‌ی ویژگی فراروندگی انسان، لَختی که امکان قطع‌نظر از امور روزمره فراهم می‌شود و او به تمام و کلیت خودش فکر می‌کند، از خود می‌پرسد «من همین هستم که هستم؟» اما زندگی روزمره مجالش نمی‌دهد و خودش را سانسور می‌کند. سؤال از نحوه‌ی بودن ما، شاید مهم‌ترین پرسشی باشد که مربوط به ماست اما امروزه پرداختن به این پرسش، تحویل به بیکاری و فراغت و شکم‌سیری می‌شود و امکان پیگیری آن را در نطفه خفه می‌کند.

ما همین هستیم که هستیم!؟

شاید یکی از مهم‌ترین سؤال‌های زمانه‌ی ما این باشد که آیا انسان تنها همین است که هست؟ در موارد زیادی از امور سیاسی تا امور فرهنگی، از مباحث علمی تا حساسیت‌های زندگی روزمره می‌توان مهم‌شدن این سؤال را درک کرد. شکست اتقان علم، خاصتاً علوم پوزیتیویستی، گرایش به معنویت و نیروهای جادویی، اثبات قدرت‌های تحلیل‌نشدنی در مباحثی مثل ژنتیک و مخابرات، توجه به فیلم‌های تخیلی، تلاش برای زندگی در کُرات دیگر، همه‌وهمه انسان امروز را به این خیال کشانده است که ما چیزی بیش از این هستیم که هستیم. البته توجه ما بیش‌تر به مشکلات زندگی کنونی‌مان است. می‌گویند کسانی که تمام مشکلات زندگی کنونی خود را حل کرده‌اند، به سمت این مباحث می‌روند. اما مگر گذشتگان ما مشکلات زندگی کنونی خود را حل کرده بودند که به زندگی در عوالم دیگر اعتقاد داشتند.

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۲ ، ۱۶:۴۵
سوره اندیشه

رسالت و هویت سوره اندیشه

مهدی مظفری‌نیا

آیا ما به انقلاب دیگری نیاز نداریم؟

اکنون بعد از گذشت سی سال از آغاز انقلاب اسلامی، این سؤال ما را به خود میخواند که انقلاب در کجای تاریخ خود قرار گرفته است؟ تا با تأمل در آن، به بازنگری در نسبت میان خود و آن بنشینیم و به تجدید عهدی میانمان برخیزیم.

آیا هنوز در آغاز راه خود است؟ یا به سرانجام خود رسیده است؟ یا در پایان خود است؟ یا...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۲ ، ۱۶:۱۶
سوره اندیشه

آرمان‌های زیست‌نشده و زیستن در صورت‌های زندگی

محمد بلوریان

زندگی ما چگونه سرد و بی‌معنا و چگونه سرشار از شور و حرارت می‌شود؟ چه تغییراتی و چگونه در زندگی مهم و چه تغییراتی در چه شرایطی در نظر ما بیوجه است؟ در صد سال اخیر تغییر و تحولات در صورت زندگی ما ایرانیان بسیار گسترده و محسوس بوده است. انواع زیرساخت‌ها و وسایل حمل و نقل مثل جاده، راه‌آهن، ماشین، قطار، هواپیما و تکنولوژی‌های ارتباطی از قبیل تلفن، موبایل، اینترنت، رسانه‌های ارتباط جمعی مثل تلویزیون، روزنامه، نشریه، امکانات تفریحی از جمله پارک، سینما، استخر، شهربازی، انواع سالن‌های ورزشی، معماری‌های جدید، تغییر در شغل و نحوه‌ی کار کردن، اینکه با چه کسانی بیش‌تر معاشرت داشته باشیم، نگاه هر فرد به جایگاه و وظایف سیاسیون از نظر اقتصادی، فرهنگی، امنیتی، روابط سیاسی و...؛ همه بیانگر وجهی از تغییری همه‌جانبه در زندگی ما دارد. در تمام این مدت ما نسبت به این تغییرات واکنش‌های مختلف داشته‌ایم، اما این تغییرات چرا و چگونه اهمیت دارند؟ یعنی این تغییرات چه حالتی را در زندگی ما ایجاد کرده است؟

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۲ ، ۱۱:۵۳
سوره اندیشه

 مقصد پیشرفت از منظری دیگر

                                                                                                                          رسول جوهری

اشاره:

تقریباً برای همه مسلم است که مقصد پیشرفت و توسعه، فراهم آوردن زندگی بهتر، با رفاه و امکانات بیشتر است؛ البته کسانی منتقد پیشرفت کنونی هستند و معتقدند پیشرفت‌ها نتوانسته است موجبات زندگی بهتر و راحت‌تر و لذت‌بخش‌تری را فراهم کند؛ اما انان نیز مسلم انگاشته‌اند که هدف پیشرفت زندگی بهتر است. حتی کسانی که هدف قرار دادن زندگی بهتر را صحیح نمی‌دانند، در نقد تمدن غرب چنین استدلال می‌کنند که باید اهداف بلند و معنوی را غایت قرار داد و نه اهداف مادی و پست مثل زندگی لذت‌بخش‌تر، با رفاه و امکانات بیشتر؛ یعنی آنان نیز هدف پیشرفت کنونی را زندگی بهتر می‌دانند. اما به‌نظر می‌رسد در سطحی بنیادین‌تر، نمی‌توان زندگی بهتر را علت کافی و مقصد نهایی برای پیشرفت‌خواهی دانست، شاید پای غایات و مقاصدی دیگر در میان است.

 

ترقی یافتن و توسعه پیدا کردن زندگی به چه معناست و دلالت بر چه امری دارد؟ چرا ما به ‌دنبال ترقی زندگی‌مان هستیم؟ یا اساساً چرا به ‌دنبال تغییر مدام سبک زندگی‌مان هستیم؟ آیا زندگی بهتری را می‌جوییم تا لذت بیشتری از آن ببریم؟ چه نقصی در این نحوه‌ی زندگی می‌بینیم که تمایل به تغییر آن داریم؟ آیا امکانات و ابزارهای آن را ناکافی می‌دانیم و در زندگی پیشرفته‌تر تکمیل این نقص را می‌جوییم؟ آیا ما زندگی پیشرفته‌تر را می‌خواهیم چون در شکل فعلی زندگی نیازهایمان به‌خوبی تأمین نمی‌شود و امیدواریم که در زندگی پیشرفته‌تر نیازهایمان پاسخ مناسب دریافت کند؟ آیا ترقی‌خواهی همان معنای بهبودخواهی‌ را دارد؟ آیا اساساً ترقی‌خواهی غایتی پیش روی خود دارد؟

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۲ ، ۱۲:۰۱
سوره اندیشه

تأملی در نسبت سیاست و زندگی سیاسی

                                                                                                                                               مهدی معافی

 اشــاره

می‌دانیم که در هر نظام حقوقی، کسانی که از اشخاص حقیقی یا حقوقی شکایتی داشته باشند، به‌عنوان شاکی دارای حقوقی هستند، اما این فقط شاکی نیست که حقوقی دارد، متهم نیز اگرچه متهم است اما حقوقی مشخص دارد؛ سهل است یک مجرم که در دادگاه محکوم شده است، اگرچه باید مجازاتی را تحمل کند، اما مقدم بر مجازات، حقوق متعددی دارد. سخن از حقوق افراد صرفاً محدود به دادگاه نیست؛ شما به صرف اینکه یکی از اتباع ایران محسوب می‌شوید دارای حقوقی هستید. یک بعد مهم حقوق شهروندان، حقوق سیاسی آنان است. در هر کشوری مطابق با قانون اساسی نوشته یا نانوشته، شهروندان حقوقی سیاسی دارند. اما آیا انسان بماهو انسان دارای هیچ حقی نیست؟ انسان اگر شهروند، تبعه، شاکی، متهم، مجرم و... نباشد، آیا باید با یک تکه سنگ برابر باشد؟


 

سیاست و زندگی چه نسبتی با یکدیگر دارند؟ زندگی انسان را می‌توان از دو وجه یا با دو صورت فهمید: زندگی صرفاً طبیعی (حیات طبیعی یا حیات به‌مثابه یک موجود زنده) و زندگی خاص انسان، زندگی کمال‌جویانه‌ی انسانی، زندگی سیاسی، زندگی اجتماعی، که متمایزکننده‌ی زندگی او از حیوانات و مجردات و خدایگان است[1]. زندگی خاص انسان که در معنای دوم ذکر کردیم در دو سنت متمایز دینی (مثلاً سلوک عرفانی دین‌داران) و فلسفه‌ی ‌سیاسی (فلسفه‌ی سیاسی کلاسیک و فلسفه‌ی سیاسی مدرن) مورد توجه بوده است؛ گرچه در قرون وسطای اروپا و در سنت فلسفه‌ی اسلامی میان این دو سنت پیوندهایی برقرار می‌شود. زندگی سیاسی حرکتی است در زندگی انسانی که او را از غیرِانسان متمایز می‌کند: سلوک عارف در مراتب قرب‌به حق، رشد فضایل شهروند در پولیس یونانی و خروج از وضع طبیعی در جامعه‌ی مدنی.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۲ ، ۱۱:۳۰
سوره اندیشه